دختر محجبه ای برای حل مسئله استاد رفت پای تخته. لبه ی چادرش روی زمین کشیده میشد، پسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت، روشو برگردوند و با نیشخند گفت: بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیست امروز کلاس رو جارو بزنه[خنده کلاس]
دختر خیلی جدی و آروم برگشت و رو به پسر گفت:
«پس کی میخواد تو رو جمع کنه؟!»
[همون صداها این بار بلندتر خندیدن]
براتون ممکنه سایت مسجد محله ما به آدرس www.masjed-reza.ir و با عنوان
مسجدالرضا علیه السلام اردستان را لینک کنید.