یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الحیدر» ثبت شده است

دعا کنید شهید بشه ...


به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده

گفت : فقط دعا کنید پدرم شهید بشه

خشکم زد

گفتم :دخترم این چه دعاییه

گفت : آخه بابام موجیه

گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا کنم شهید بشه

گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمی فهمه شروع میکنه منو مادر و برادرم رو کتک میزنه ولی مشکل ما این نیست

گفتم : پس مشکل چیه

گفت بعد اینکه حالش خوب می شه و می فهمه که چه کار کرده شروع میکنه دسته پای هممون رو ماچ می کنه و معذرت خواهی می کنه

آخه ما طاقت نداریم شرمندگی بابامون رو ببینیم


التماس دعا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محب الرضا

رمز عملیات یا زهرا

شهید مهدی ذهبی

غواص به فرمانده گفت :
اگه رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ،
من رو هول بده تو آب !
فرمانده گفت :
اگر اطمینان نداری میتونی برگردی .
غواص جواب داد :
نه ! پای حرف امام ایستاده ام ،
فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر ۸ ، اروند رود ، فرمانده داد زد یا زهرا ، غواص قصه ی ما اولین نفری بود که تو آب پرید! اولین نفری هم بود که به شهادت رسید !

شهید مهدی ذهبی

منبع : http://www.cloob.com/univers
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محب الرضا

نجوای دل - حجاب و عفاف (بخش 1)


دختر محجبه ای برای حل مسئله استاد رفت پای تخته. لبه ی چادرش روی زمین کشیده میشد، پسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت، روشو برگردوند و با نیشخند گفت: بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیست امروز کلاس رو جارو بزنه[خنده کلاس]

دختر خیلی جدی و آروم برگشت و رو به پسر گفت:

«پس کی میخواد تو رو جمع کنه؟!»

[همون صداها این بار بلندتر خندیدن]

۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
خادم الحسن(ع) ...

ندای یاران - حجاب و عفاف (بخش 1)


بیمارستان پر از مجروح بود، حال یکیشون خیلی بد بود؛ رگ هاش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
دکتر اشاره کرد که چادرمو دربیارم تا راحت تر بتونم مجروح رو جابجا کنم.
مجروح به من نگاه کرد؛ کمی ازش فاصله گرفتم تا چادرمو از سرم  در آرم.
احساس کردم که چادرم به جایی گیر کرده. دیدم چادرم در مشت اون مجروحه. انگار می خواست چیزی به من بگه.
سرمو نزدیک لباش بردم. به سختی و بریده بریده گفت:

« من دارم میرم تا تو چادرتو در نیاری؛ ما برای این چادر داریم می ریم »


نگاهش که کردم هنوز چادرم در مشتش بود که شهید شد...

(گفتگوی سیده فاطمه موسوی)



۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
أنا ثائر الزهرا(س) ...

پیام ولایت - حجاب و عفاف (بخش 1)



بیانات امام عشق



صوت بیانات









متن بیانات


اسلام برخلاف آنجوری که همیشه در نظامهای طاغوتی وجود داشته است که با چشم دیگری اصلاً به زن نگاه میکردند، به زن شخصیت میدهد.در اسلام وقتی برای مؤمن نمونه میخواهند مشخص بکنند، نمونه‌ی زن معین میکنند. «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون»؛ (۱) این نفر اول، «و مریم ابنت عمران»، (۲) نفر دوم؛ نمونه برای للذین آمنوا، دو زن. نمونه برای للذین کفروا هم دو زن: «امرأت نوح و امرأت لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا ... فخانتاهما».(۳) یعنی زن را نه فقط محور و عبرت و آئینه‌ای برای زنان، بلکه برای کل جامعه قرار میدهد. میشد یک مرد انتخاب بکنند. نه، این در مقابله‌ی با آن نگاه انحرافی و غلطی است که نسبت به زنان وجود داشته. این نگاه، همیشه هم تحقیرآمیز نبوده؛ اما همیشه غلط بوده.

 

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
محب الرضا

میلاد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) مبارک باد

میلاد امام رضا

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محب الرضا

نوای عصمت - حجاب و عفاف (بخش 1)


روایتی از رسول خدا

امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .

گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟

فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ زنی از امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابش گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است(.

زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد : پدر جان ! این زن در دنیا چه کرده بود که خداوند آن را چنین عذاب می کند؟!

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.


داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲




چند روایت از بانوی حجاب

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:

روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه سلام الله علیها برخاست و چادر به سر کرد.

رسول خدا فرمود: چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟

فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می‌بینم. او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بودی مرا که حس میکند.

رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.

*****************************************************************

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید: نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟ اصحاب  نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیها السلام رسید. فاطمه فرمود: نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)

وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است.

***********************************************************************

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید: بهترین کار برای زنان چیست؟

فاطمه علیها السلام پاسخ داد: بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند

رسول خدا فرمود: فاطمه پاره تن من است

*****************************************************************************

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمهسلام الله علیها کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.

فاطمه سلام الله علیها می‌فرماید: هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.

***********************************************************************

روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود: چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.

اسماء گفت: من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.

سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه سلام الله علیها نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود: این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن. و فرمود: پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.


منابع:

بحارالانوار، ج ۴۳، صفحات ۹۱ و ۹۳ و ۵۴ و ۸۱ و ۱۸۹٫

بحار/۹۲/۴۳ اول صفحه

بحار/۱۸۹/۴۳ -

بحار۱/۸۱/۴۳-

بحار/۵۴/۴۳

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
محب الرضا

کلام نور - حجاب و عفاف (بخش 1)


معبود ما در سوره احزاب آیه 59 می فرمایند


یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً


ترجمه آیه

اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.


بخشی از تفسیر آیه

در تفسیر على بن ابراهیم در شان نزول آیه نخست چنین آمده است : آن ایام زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و پشت سر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نماز مى گذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مى رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى دادند و مزاحم آنان مى شدند، آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پیدا نکند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محب الرضا

به‌ خاطر امام گفتم

ناگفته‌هایی از انفجار سال 63 در نمازجمعه تهران


گفت‌وگو با محمود مرتضایی ‌فر


برگزاری نمازجمعه‌ی تهران همواره با یک اسم عجین بوده است؛ محمود مرتضایی ‌فر. با این ‌که در سال‌های نهضت امام یکی از فعالین بود اما بیشتر مردم اولین چهره‌ای که از او به یاد دارند، مردی میان‌ سال است که مجری برنامه‌ ی ورود حضرت امام به ایران بود. همان ‌که اولین ‌بار برای تأیید سخن امام تکبیر گفت و این سنت را رایج کرد. تصویر دیگری که از مرتضایی‌ فر به یاد مانده است به‌ عنوان مجری نمازجمعه‌ ی تهران است. حتی بسیاری او را تنها با سمتی که مرحوم حاج احمدآقا به او داد می ‌شناسند؛ وزیر شعار. اگرچه چند سالی است که کمتر در نماز جمعه حاضر گشته است، اما خاطرات ناب او منحصر به فرد است؛ حتی اگر غبار سال ‌ها فاصله بر آن نشسته باشد. آنچه در پیش روی شماست، مصاحبه‌ ای کوتاه است با او به بهانه ‌ی سی‌ امین سال صدور حکم امامت جمعه‌ ی تهران برای رهبر معظم انقلاب.

محمد مهدی اسلامی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
محب الرضا