به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده

گفت : فقط دعا کنید پدرم شهید بشه

خشکم زد

گفتم :دخترم این چه دعاییه

گفت : آخه بابام موجیه

گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا کنم شهید بشه

گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمی فهمه شروع میکنه منو مادر و برادرم رو کتک میزنه ولی مشکل ما این نیست

گفتم : پس مشکل چیه

گفت بعد اینکه حالش خوب می شه و می فهمه که چه کار کرده شروع میکنه دسته پای هممون رو ماچ می کنه و معذرت خواهی می کنه

آخه ما طاقت نداریم شرمندگی بابامون رو ببینیم


التماس دعا